خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قدردانی
[اسم]
la gratitude
/gʀatityd/
قابل شمارش
مونث
1
قدردانی
سپاس، تشکر
1.Je lui ai témoigné ma gratitude.
1. من قدردانیام را نسبت به او ابراز کردم [نشان دادم].
2.Le patient a exprimé sa gratitude au docteur qui lui a sauvé la vie.
2. بیمار به دکتری که جانش را نجات داد قدردانیاش را ابراز کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gratis
gratiné
gratiner
gratin de courgettes
gratin
gratte-ciel
gratte-papier
gratter
grattoir
gratuit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان