خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسکیت روی یخ
[اسم]
le patinage
/patinaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
اسکیت روی یخ
1.Deux enfants font du patinage sur glace.
1. دو بچه اسکیت روی یخ انجام میدهند.
2.Le patinage sur glace demande beaucoup d'entraînement.
2. اسکیت روی یخ تمرین زیادی میخواهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
patin à glace
patin
patienter
patient
patience
patine
patiner
patineur
patinoire
patins à glace
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان