خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پژوهش
[اسم]
la recherche
/ʀ(ə)ʃɛʀʃ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: recherches]
1
پژوهش
تحقیق
1.faire la recherche
1. انجام دادن پژوهش
2.Je vais faire une petite recherche.
2. من یک تحقیق کوچک انجام خواهم داد.
3.Le laboratoire de recherche
3. آزمایشگاه تحقیقاتی
تصاویر
کلمات نزدیک
recharger
rechargeable
recharge
rechange
recevoir
rechercher
recherché
rechigner
rechute
rechuter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان