[اسم]

la recharge

/ʁəʃˈaʁʒ/
قابل شمارش مونث

1 پر کردن دوباره

  • 1.Une recharge de briquet
    1. پر کردن دوباره یک فندک

2 شارژ دوباره

  • 1.Recharge d'une batterie
    1. شارژ دویاره یک باطری
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان