خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به خوبی پیدا بودن
[فعل]
ressortir
/ʀ(ə)sɔʀtiʀ/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: ressorti]
[حالت وصفی: ressortant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
به خوبی پیدا بودن
به چشم آمدن
1.C'est sa méchanceté qui ressort.
1. این بدجنسیاش است که به چشم میآید.
2.Les lettres blanches ressortent bien sur un fond noir.
2. حروف سفید در زمینهای سیاه به خوبی پیدا هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ressort
resservir
resserrer
ressentir
ressentiment
ressortissant
ressouder
ressource
ressourcer
ressources
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان