Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . صورتی
2 . گل رز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
rose
/ʀoz/
قابل مقایسه
[حالت مونث: rose]
[جمع مونث: roses]
[جمع مذکر: roses]
1
صورتی
le foulard/des chaussures... rose(s)
روسری/کفشهای... صورتی
1. Elle portait des chaussures roses.
1. او کفشهای صورتی به پا داشت.
2. La couleur de la couverture de mon livre est rose.
2. رنگ جلد کتابم صورتی است.
[اسم]
la rose
/ʀoz/
قابل شمارش
مونث
2
گل رز
گل سرخ
cueillir les roses
گلهای رز را چیدن
1. Prenez soin des main en cueillant les roses.
1. موقع چیدن گلهای رز، مراقب دستتان باشید.
2. Sais-tu cueillir les roses ?
2. بلدی گلهای رز را بچینی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
rosbif
rosaire
rosace
roquette
roquet
roseau
roseraie
rosier
rosir
rosse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان