[فعل]

jagen

/ˈjaːɡn̩/
فعل گذرا
[گذشته: jagte] [گذشته: jagte] [گذشته کامل: gejagt] [فعل کمکی: haben ]

1 شکار کردن

  • 1.Indianer hätten vorwiegend Büffel gejagt.
    1. سرخ‌پوست ها عمدتا گاومیش شکار می‌کردند.
  • 2.Meine Katze jagt Schmetterlinge im Garte
    2. گربه‌ام پروانه‌هایی در حیاط شکار می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان