Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به فرزندخواندگی قبول کردن
2 . قبول کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to adopt
/əˈdɑːpt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: adopted]
[گذشته: adopted]
[گذشته کامل: adopted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به فرزندخواندگی قبول کردن
a campaign to encourage childless couples to adopt
پویشی برای تشویق زوجهای بدون فرزند به فرزند قبول کردن
to adopt a child
کودکی به فرزندخواندگی قبول کردن
2
قبول کردن
اتخاذ کردن، انتخاب کردن
مترادف و متضاد
accept
acquire
abandon
1.We will have to adopt a more scientific approach in the future.
1. ما باید یک رویکرد علمیتر را در آینده اتخاذ کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
adonis
adolescent
adolescence
admonish
admit of
adopt out
adoption
adorable
adorably
adore
کلمات نزدیک
adonis
adolf
adolescent
adolescence
adobe
adopted
adopted child
adopted son
adoption
adoptive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان