[اسم]

bank account

/ˈbæŋk.əˌkɑʊnt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حساب بانکی

معادل ها در دیکشنری فارسی: حساب بانکی
  • 1.I deposited the money into my bank account this morning.
    1. من پول را امروز صبح به حساب بانکی‌ام واریز کردم.
to open/close a bank account
حساب بانکی باز کردن/بستن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان