Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نابینایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
blindness
/ˈblaɪndnəs/
غیرقابل شمارش
1
نابینایی
کوری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نابینایی
کوری
1.The disease can cause blindness.
1. این بیماری می تواند منجر به نابینایی شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
blindly
blinding sunlight
blinding
blindfold
blind spot
blindside
blindworm
bling
blink
blinker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان