Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیشرفت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
breakthrough
/ˈbreɪk.θruː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشرفت
کشف مهم
1.A major breakthrough in negotiations has been achieved.
1. پیشرفت بزرگی (مهمی) در مذاکرات به دست آمدهاست.
2.There will be a major breakthrough in cancer research.
2. بهزودی کشف مهمی در تحقیق درباره سرطان اتفاق خواهد افتاد.
تصاویر
کلمات نزدیک
breakout
breaking point
breaking and entering
breakfast tv
breakfast
break-up
breakwater
bream
breast
breast cancer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان