Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شیر مادر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
breast milk
/bɹˈɛst mˈɪlk/
غیرقابل شمارش
1
شیر مادر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شیر مادر
تصاویر
کلمات نزدیک
breast cancer
breast
bream
breakwater
break-up
breast pocket
breast pump
breast stroke
breastbone
breastfeed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان