[صفت]

captivating

/ˈkæptɪveɪtɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more captivating] [حالت عالی: most captivating]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مجذوب‌کننده فریبنده، جذاب

معادل ها در دیکشنری فارسی: دلکش
مترادف و متضاد enchanting
  • 1.He found her captivating.
    1. او، او را فریبنده یافت.
  • 2.Her voice was absolutely captivating.
    2. صدایش واقعاً مسحورکننده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان