Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اسارت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
captivity
/kæpˈtɪvəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اسارت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسارت
اسیری
1.he was released after 500 days in captivity.
1. او پس از 500 روز اسارت، آزاد شد.
2.Wild animals are often unhappy in captivity.
2. حیوانات وحشی اغلب در اسارت ناراحت هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
captive audience
captive
captivating
captivated
captivate
captor
capture
capuchin
capybara
car
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان