Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اسیر کردن
2 . توصیف کردن
3 . جلب کردن
4 . دستگیری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to capture
/ˈkæpʧər/
فعل گذرا
[گذشته: captured]
[گذشته: captured]
[گذشته کامل: captured]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اسیر کردن
تسخیر کردن، دستگیر کردن، گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسیر کردن
بازداشت کردن
تسخیر کردن
دستگیر کردن
گرفتار کردن
مترادف و متضاد
apprehend
arrest
catch
to capture somebody/something
کسی/چیزی را اسیر کردن
1. Rebel forces captured the city after a week-long battle.
1. نیروهای شورشی پس از یک جنگ یک هفتهای، شهر را تسخیر کردند.
2. The company has captured 90% of the market.
2. شرکت 90% بازار را تسخیر کردهاست.
3. Two of the soldiers were killed and the rest were captured.
3. دو تن از سربازان کشته و بقیه اسیر شدند.
2
توصیف کردن
نشان دادن
مترادف و متضاد
catch
describe
to capture a feeling/atmosphere...
احساس/جو و... را توصیف کردن
1. His book really captures the spirit of the place.
1. کتاب او بهراستی جان [ماهیت] این مکان را توصیف میکند.
2. The article captured the mood of the nation.
2. (آن) مقاله، جو کشور را توصیف میکند.
3
جلب کردن
جذب کردن، برانگیختن
to capture somebody’s imagination/attention/interest ...
قوه تخیل/توجه/علاقه کسی را برانگیختن، جلب کردن
1. His stories of adventure captured my imagination.
1. داستانهای او از ماجراجوییهایش قوه تخیل من را برانگیخت.
2. The Moon landing captured the attention of the whole world.
2. فرود روی ماه توجه کل دنیا را جلب کرد.
[اسم]
capture
/ˈkæpʧər/
غیرقابل شمارش
4
دستگیری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازداشت
تسخیر
دستگیری
1.the capture of the escaped prisoners
1. دستگیری زندانیان فراری [فرار کرده]
2.The two soldiers somehow managed to avoid capture.
2. دو سرباز به طریقی توانستند از دستگیری فرار کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
captive panel screw
captive
captivating
captivate
caption
capuchin
caput
caput mortuum
capybara
caquelon
کلمات نزدیک
captor
captivity
captive audience
captive
captivating
capuchin
capybara
car
car alarm
car bomb
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان