Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مسحور کردن
2 . دستگیر کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to captivate
/ˈkæptɪveɪt/
فعل گذرا
[گذشته: captivated]
[گذشته: captivated]
[گذشته کامل: captivated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مسحور کردن
شیفته کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دلبری کردن
مترادف و متضاد
bewitch
enchant
1.He was captivated by her beauty.
1. او از زیبای او مسحور شده بود.
2.The children were captivated by her stories.
2. بچهها شیفته داستانهای او شده بودند.
2
دستگیر کردن
اسیر کردن
مترادف و متضاد
arrest
1.The criminal was captivated by the police officer.
1. آن مجرم توسط افسر پلیس دستگیر شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
captious
caption
captaincy
captain of industry
captain general
captivated
captivating
captive
captive audience
captivity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان