[صفت]

cautionary

/kˈɔːʃənˌɛɹi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cautionary] [حالت عالی: most cautionary]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هشداردهنده اخطاردهنده

  • 1.Most observers were optimistic, yet some sounded a cautionary note.
    1. بیشتر ناظرین خوش‌بین بودند، با این حال برخی لحن‌شان کمی هشداردهنده بود.

2 پنددهنده آموزنده

معادل ها در دیکشنری فارسی: عبرت‌انگیز
a cautionary tale about the problems of buying a computer
یک داستان آموزنده درباره مشکلات خریدن کامپیوتر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان