Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مراقب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
cautious
/ˈkɔʃəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cautious]
[حالت عالی: most cautious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مراقب
محتاط، حواسجمع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آیندهنگر
هشیار
مواظب
محتاطانه
محتاط
مترادف و متضاد
careful
heedful
wary
incautious
reckless
1.Be cautious when you choose your opponent.
1. وقتی حریفت را انتخاب میکنی مراقب باش.
2.Good authors are cautious not to exaggerate when they write.
2. نویسندگان خوب مراقباند هنگامی که مینویسند بزرگنمایی نکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
caution
causerie
cause
caulk gun
cauliflower with cheese
cautiously
cave
cave in
cave painting
cavern
کلمات نزدیک
cautionary tale
cautionary
caution
cautery
cauterize
cautiously
cavalcade
cavalier
cavalry
cave
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان