[قید]

cautiously

/ˈkɔʃəsli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با احتیاط

معادل ها در دیکشنری فارسی: محتاطانه
  • 1.He cautiously pushed open the door and looked into the room.
    1. او با احتیاط درب را با هل باز کرد و به درون [داخل] آن اتاق نگاه کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان