Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . متقلب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cheater
/ˈʧitər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متقلب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فریبکار
مترادف و متضاد
cheat
1.Are you accusing me of being a cheater?
1. آیا دارید من را متهم به متقلب بودن می کنید؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cheat on
cheat
cheapskate
cheaply
cheap shot
cheating
check
check in
check into
check off
کلمات نزدیک
cheat on someone
cheat
cheapskate
cheapness
cheaply
cheating
chechen
check
check email
check in
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان