Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بههوش آمدن
2 . رسیدن
3 . آمدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to come round
/kʌm tu/
فعل ناگذر
[گذشته: came round]
[گذشته: came round]
[گذشته کامل: come round]
صرف فعل
1
بههوش آمدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به هوش آمدن
مترادف و متضاد
come to
1.Your mother hasn't yet come round from the anaesthetic.
1. مادر شما هنوز بههوش نیامدهاست.
2
رسیدن
1.My birthday seems to come round quicker every year.
1. به نظر میرسد روز تولد من هر سال سریعتر میرسد.
3
آمدن
1.What day does the garbage man come round?
1. مأمور جمعآوری زباله چه روزی میآید؟
2.Would you like to come round for dinner tonight?
2. دوست داری امشب برای شام بیایی [امشب برای شام میآیی]؟
تصاویر
کلمات نزدیک
come over
come out with
come out of yourself
come out of my shell
come out
come through
come to
come to a close
come to a standstill
come to a stop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان