Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ضربه مغزی شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to concuss
/kənˈkʌs/
فعل گذرا
[گذشته: concussed]
[گذشته: concussed]
[گذشته کامل: concussed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ضربه مغزی شدن
ضربه خوردن (به سر)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
concurrently
concur
concrete vibrator
concrete screw
concrete saw
condemn
condemnatory
condemning
condense
condensed milk
کلمات نزدیک
concurrent
concurrence
concur
concupiscent
concupiscence
concussed
concussion
condemn
condemnation
condemned
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان