[صفت]

constant

/ˈkɑn.stənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more constant] [حالت عالی: most constant]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دائم مدام، پیوسته

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیوسته دایم همیشگی مداوم مدام
  • 1.He's in constant trouble with the police.
    1. او دائم با پلیس مشکل دارد.
  • 2.These machines are in constant use.
    2. این دستگاه‌ها مدام درحال‌استفاده هستند.

2 ثابت

معادل ها در دیکشنری فارسی: ثابت خلل‌ناپذیر
constant speed
سرعت ثابت
[اسم]

constant

/ˈkɑn.stənt/
قابل شمارش

3 عدد ثابت مقدار ثابت، پایا

specialized
مترادف و متضاد variable
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان