[صفت]

contented

/kənˈtɛntəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more contented] [حالت عالی: most contented]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خشنود خرسند، راضی، از سر رضایت

معادل ها در دیکشنری فارسی: نیکبخت قانع
مترادف و متضاد satisfied
  • 1.He was a contented man.
    1. او مردی خشنود بود.
a contented smile
لبخندی از سر رضایت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان