Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کودتا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
coup
(coup d’état)
/kuː/
قابل شمارش
[جمع: coups]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کودتا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کودتا
مترادف و متضاد
revolution
1.an abortive coup
1. کودتای بی ثمر
2.He seized power in a military coup in 2008.
2. او در کودتای نظامی 2008 قدرت را از آن خود کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
county town
county council
county
countryside
countryman
coup de grâce
coupe
couple
couplet
coupling
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان