Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . معاشقه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
courtship
/ˈkɔrˌʧɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
معاشقه
دوران نامزدی، دوران عشقبازی
مترادف و متضاد
engagement
romance
1.he married his wife after a long courtship.
1. او پس از معاشقه ای طولانی با همسرش ازدواج کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
courtroom
courtly love
courtly
courtliness
courting
courtside
courtyard
couscous
cousin
cousin-german
کلمات نزدیک
courtroom
courtney
courtly
courtier
courthouse
courtyard
couscous
cousin
couth
couture
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان