Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پرده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
curtain
/ˈkɜr.tən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرده
حاجب
مترادف و متضاد
blind
drape
screen
window hanging
1.Could you draw the curtains?
1. میتوانید پردهها را جمع کنید؟
2.Heavy curtains blocked out the sunlight.
2. پردههای ضخیم جلوی نور خوشید را گرفتند.
3.She opened the curtains.
3. او پردهها را جمع کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
curtail
curt
cursor
curse
curry powder
curtain lecture
curtain rod
curvaceous
curve
curved
کلمات نزدیک
curtailment
curtail
curt
cursory
cursor
curtain call
curtain rod
curtilage
curtis
curtly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان