[صفت]

curt

/kɜrt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: curter] [حالت عالی: curtest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کوتاه و بی‌ادبانه سرسری، گستاخ

مترادف و متضاد abrupt blunt brusque polite
  • 1.Andy was very curt with him.
    1. "اندی" خیلی با او گستاخ بود [رفتار کرد].
  • 2.His reply was curt.
    2. جوابش کوتاه و بی‌ادبانه بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان