Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حذف کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to delete
/dɪˈliːt/
فعل گذرا
[گذشته: deleted]
[گذشته: deleted]
[گذشته کامل: deleted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
حذف کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حذف کردن
مترادف و متضاد
cross out
eradicate
remove
add
insert
1.All names have been deleted from the report.
1. تمام اسامی از گزارش حذف شدهاند.
2.Delete the word ‘it’ and insert ‘them’.
2. واژه «آن» را حذف کنید و واژه «آنها» را وارد کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
delegation
delegate
delectation
delectable
delayed
delete an important file
deleterious
deletion
delgado
delhi
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان