[صفت]

delirious

/dɪˈlɪriəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more delirious] [حالت عالی: most delirious]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تب‌دار هذیان‌گو، دچار هذیان

معادل ها در دیکشنری فارسی: هذیان‌گو
  • 1.The patient's fever went up and she became delirious.
    1. تب بیمار بالا رفت و دچار هذیان شد.

2 هیجان‌زده مشعوف

  • 1.The crowds were delirious with joy.
    1. جماعت از خوشی مشعوف شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان