[صفت]

disconcerted

/ˌdɪskənˈsɜːrtɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more disconcerted] [حالت عالی: most disconcerted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دستپاچه مضطرب، مشوش

مترادف و متضاد disturbed
  • 1.I was disconcerted to find that everyone else already knew it.
    1. من دستپاچه شدم وقتی فهمیدم همه از قبل از آن موضوع خبر داشتند.

2 شرمنده خجالت‌زده

3 گیج مبهوت

معادل ها در دیکشنری فارسی: پریشان
a disconcerted look
یک نگاه گیج و مبهوت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان