[اسم]

disobedience

/ˌdɪsəˈbidiəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سرکشی نافرمانی

مترادف و متضاد obedience
  • 1.he was scolded for his disobedience.
    1. او بخاطر سرکشی اش سرزنش شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان