[صفت]

disruptive

/dɪsˈrʌptɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more disruptive] [حالت عالی: most disruptive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مخل مختل کننده

  • 1.Frequent questions during lectures can be disruptive.
    1. پرسش‌های مکرر طی سخنرانی می‌تواند مخل (آرامش) باشد.
  • 2.His teacher described him as a noisy, disruptive influence in class.
    2. معلمش او را دانش آموزی پر سر و صدا و مخل (آرامش) توصیف کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان