Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ناراضی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to dissatisfy
/dɪ(s)ˈsatɪsfʌɪ/
فعل گذرا
[گذشته: dissatisfied]
[گذشته: dissatisfied]
[گذشته کامل: dissatisfied]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ناراضی کردن
ناامید کردن
1.He was dissatisfied with his meal.
1. او از غذایش ناراضی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
dissatisfied
dissatisfaction
disruptive
disruption
disrupting
dissect
dissection
dissector
dissemble
disseminate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان