[فعل]

to dissemble

/dɪˈsɛmbəl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: dissembled] [گذشته: dissembled] [گذشته کامل: dissembled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تظاهر کردن پنهان کردن

مترادف و متضاد conceal pretend
  • 1.an honest person with no need to dissemble
    1. فردی صادق بدون نیاز به تظاهر کردن
  • 2.I believe you are dissembling.
    2. من معتقدم که شما دارید تظاهر می کنید.
  • 3.she smiled, dissembling her true emotion.
    3. او لبخند زد و احساس حقیقی اش را پنهان کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان