[اسم]

doormat

/ˈdɔrˌmæt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پادری کفش پاک کن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پادری
  • 1.That's a handmade doormat.
    1. آن یک پادری دست ساز است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان