Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ماشین راندن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
drive a car
/draɪv ə kɑr/
1
ماشین راندن
رانندگی کردن
1.Her husband was driving the car at the time of the accident.
1. موقع تصادف، شوهرش داشت رانندگی میکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
drive
dripping
drip-dry
drip
drinking water
drive at
drive away
drive back
drive bay
drive crazy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان