[اسم]

duplicity

/duːˈplɪsəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تزویر فریب، دورویی، حیله‌گری

معادل ها در دیکشنری فارسی: دورویی
مترادف و متضاد cunning deceit trickery
  • 1.They were accused of duplicity in their dealings with both sides.
    1. آنها در معامله با دو طرف ماجرا متهم به تزویر شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان