[قید]

dutifully

/ˈdutifəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با فرمانبرداری

معادل ها در دیکشنری فارسی: از روی وظیفه‌شناسی
  • 1.He told me to follow him, and I dutifully obeyed.
    1. او به من گفت او را دنبال کنم و من با فرمانبرداری از او اطاعت کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان