Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عقاب (پرندهشناسی)
2 . ایگل (گلف)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
eagle
/ˈiː.gəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عقاب (پرندهشناسی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عقاب
1.Eagles were soaring overhead.
1. عقابها بالای سر (ما) در حال پرواز بودند.
2
ایگل (گلف)
توضیح درباره واژه eagle
دو ضربه کمتر از تعداد ضربات مجاز برای وارد کردن توپ داخل سوراخ
تصاویر
کلمات نزدیک
eagerness
eagerly
eager beaver
eager
each way
eagle eye
eagle owl
eagle ray
eagle-eyed
eaglet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان