[فعل]

to exaggerate

/ɪgˈzæʤəˌreɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: exaggerated] [گذشته: exaggerated] [گذشته کامل: exaggerated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اغراق کردن غلو کردن

مترادف و متضاد hyperbolize magnify overstate play down understate
  • 1.Don't exaggerate - it didn't cost that much!
    1. اغراق نکن - آنقدرها هم پولش نشد!
  • 2.He wasn't trying to deceive you when he said that his was the best car in the world; he was just exaggerating.
    2. او وقتی گفت ماشینش بهترین ماشین دنیاست قصد فریب دادن شما را نداشت، تنها داشت غلو می‌کرد.
  • 3.When he said that O'Neal was eight feet tall, he was undoubtedly exaggerating.
    3. وقتی او گفت که قد "اونیل" هشت فوت است بی شک داشت اغراق می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان