[صفت]

exalted

/ɪɡˈzɔːltɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more exalted] [حالت عالی: most exalted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بلندمرتبه متعالی

  • 1.I became shy in such exalted company.
    1. من (از بودن) در چنین جمع بلندمرتبه‌ای خجالت کشیدم [خجالت‌زده شدم].

2 سرخوش سرزنده، بانشاط

formal
  • 1.I felt exalted and alive.
    1. من احساس سرخوش و زنده بودن می‌کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان