[اسم]

examiner

/ɪɡˈzæmɪnər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ممتحن امتحان‌گیرنده، آزمون‌گیرنده، مصحح

معادل ها در دیکشنری فارسی: ممتحن
  • 1.The papers are sent to examiners.
    1. برگه‌ها(ی امتحانی) برای ممتحنین فرستاده شده‌اند.

2 بازرس مراقب، ناظر

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازرس
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان