[قید]

excitedly

/ɪkˈsɑɪt̬.əd.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با هیجان

مترادف و متضاد enthusiastically happily
  • 1.He excitedly asked for her girlfriend's hand in marriage.
    1. او با هیجان از دوست دخترش تقاضای ازدواج کرد [خواستگاری کرد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان