[اسم]

excursion

/ɪkˈskɜrʒən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سفر تفریحی (کوتاه) گردش، گشت‌وگذار

مترادف و متضاد outing trip
  • 1.Next week we're going on an excursion.
    1. هفته آینده به سفر تفریحی خواهیم رفت.
  • 2.We went to an excursion to London Zoo.
    2. ما به سفر تفریحی (کوتاه) به باغ‌وحش لندن رفتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان