Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سفر تفریحی (کوتاه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
excursion
/ɪkˈskɜrʒən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سفر تفریحی (کوتاه)
گردش، گشتوگذار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تفرج
سفر تفریحی
گشت و گذار
گشت
گردش
مترادف و متضاد
outing
trip
1.Next week we're going on an excursion.
1. هفته آینده به سفر تفریحی خواهیم رفت.
2.We went to an excursion to London Zoo.
2. ما به سفر تفریحی (کوتاه) به باغوحش لندن رفتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
exculpate
excruciating
excrete
excreta
excrement
excuse
excuse me
excuse me! can i go to central park by bus?
excuse me! how can i use this telephone?
excuse me, i have a question.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان