Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مبرا کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to exculpate
/ˌɛkˈskʌlpeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: exculpated]
[گذشته: exculpated]
[گذشته کامل: exculpated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مبرا کردن
تبرئه کردن، رفع اتهام کردن
مترادف و متضاد
exonerate
vindicate
1.The report exculpated the FBI of any wrongdoing.
1. آن گزارش اف بی آی را از هرگونه تخلف مبرا کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
excruciating
excogitate
exclusively
exclusive
exclude
excursion
excuse me
execrate
execration
executable
کلمات نزدیک
excruciating
excrete
excreta
excrement
excoriate
excursion
excuse
excuse me
excuse me! can i go to central park by bus?
excuse me! how can i use this telephone?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان