[فعل]

to fall over

/fɔl ˈoʊvər/
فعل ناگذر
[گذشته: fell over] [گذشته: fell over] [گذشته کامل: fallen over]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (به زمین) افتادن زمین خوردن

مترادف و متضاد fall down get up
  • 1.I remember falling over in a playground when I was a child.
    1. یادم است وقتی در مهدکودک بودم، زمین خوردم.
  • 2.She tripped and fell over.
    2. او سکندری خورد و [به زمین] افتاد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان