[اسم]

fiend

/fiːnd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آدم بدجنس آدم خبیث، آدم بدذات

مترادف و متضاد beast brute
  • 1.He was portrayed in the media as a complete fiend.
    1. او در رسانه به‌عنوان یک آدم کاملاً خبیث به‌تصویر کشیده شده بود.

2 عاشق (فعالیتی خاص) هوادار، خوره

informal
مترادف و متضاد enthusiast fanatic
  • 1.McCormack is a fiend for punctuality.
    1. "مک‌کورمک" عاشق وقت‌شناسی است.
a health/sex/chocolate fiend
عشق سلامتی/رابطه جنسی/شکلات
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان