Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با خشم
2 . بهشدت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
fiercely
/ˈfɪrsli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fiercely]
[حالت عالی: most fiercely]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با خشم
با عصبانیت
1.‘Let go of me,’ she said fiercely.
1. او با خشم گفت: «ولم کن.»
2
بهشدت
بهسختی
1.It is a fiercely competitive market.
1. این یک بازار بهشدت رقابتی است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
fierce
fiend
field of study
field of force
field hockey
fiery
fife
fifteen
fifteenth
fifth
کلمات نزدیک
fierce wind
fierce
fiendishly
fiendish
fiend
fiercely loyal
fiery
fiery orange
fiery temper
fiesta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان