[صفت]

flaky

/ˈfleɪki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: flakier] [حالت عالی: flakiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پوسته‌پوسته

dry flaky skin
پوست خشک پوسته‌پوسته

2 خل‌وچل عجیب‌غریب

informal
  • 1.Carrie’s pretty flaky but she’s fun to be with.
    1. "کری" خیلی خل‌وچل است، اما بودن با او سرگرم‌کننده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان